گزارشهای ساواک در مورد فعالیتهای روحانیون طرفدار امام خمینی برای آزادی ایشان و ورود روحانیون طراز اول شهرستانها به تهران جهت تصمیم گیری در این مورد، و شایعاتی درباره برگزاری مراسم اربعین شهدای 15 خرداد و تعطیلی بازار.
دیدم امام در حالی که جلوی اتاق قدم می زنند و فرموند:« کی اینجاست؟» گفتم :« من هستم». فرمودند:« اینجا چکار می کنی؟» گفتم:« چراغ اتاق خانم روشن نمی شد و یک سرپیچ خریدم که روشن بشود.» گفتند:« تو به این چه کار داری؟» گفتم:« این لامپ را جابجا کرده ام که نور مساوی باشد، سرپیچ آن شکست لذا به جای آن یکی دیگر خریدم و نصب کردم.»... بعد به من فرمودند:« بردار ...
«بترسید از عذاب ها و سختی ها که بر اثر زشتکاری و بدکرداری ها بر امّت های پیش از شما رسید و پیش آمد های آنان را در نیکی و بدی به یاد آورید و درباره رویدادهای نیک و بد تاریخ زندگی آنان بیاندیشید و بپرهیزید از اینکه مثل آنان بشوید و بیدار باشید که مانند آنان سقوط نکنید، هرگاه در تفاوت دو حالت بد و خوب آنان اندیشیدید پس برگزینید و انتخاب کنید هرکاری را ...
رسالت «قنوت» آن است که دست ما را با دامن دوست پیوند بزند؛ همچنانکه انسان دستها را به سوی خدا بالا میبرد، زمان بالا بردن خواستهها تا حد طلب کردن جمال حضرت جمیل و رستن از پستی خود خواهی به سوی آسمان خدا خواهی است.
مدیر مجموعه فرهنگی سرچشمه گفت: حضرت امام زمانی که نماینده آیتالله بروجردی بود با محمدرضاشاه ملاقات شخصی داشت؛ اولین کلمه ایشان در مواجهه با شاه «اعلیحضرت» بود و آرام آرام طی ۱۵ سال واژه «مردک!» جایگزین آن شد.
امام در پاسخ به اصرارم که به بیان خاطره ادامه دهید توصیه به برنامه ریزی کرد و گفت وقت خوابم است. در جواب قیاس نفسم که گفتم فکرتان پریشان میشود نمیتوانید بخوابید فرمودند: دخترم من اگر نخواهم فکر کنم، فکر نمیکنم.
یک ربع قرن از ارتحال ملکوتی بزرگ معمار انقلاب اسلامی ایران می گذرد، این سالها مردم شهر «سریشآباد» حکایت دیگر به پیرمراد خود دارند، حکایتی که تاریخ هم شگفتزده آن است.
رهبر معظم انقلاب با یادآوری خاطرهای از امام (ره) فرمودند: تا لحظاتی که ایشان در حالت اغما بسر میبردند، مرتب پشت سر هم میگفتند «سبحانالله و الحمدلله و لاالهالّاالله واللهاکبر، سبحانالله و الحمدلله ولاالهالّاالله واللهاکبر».
از یک منظر خاص و عالم شهودی و فلسفی باید امام را تحلیل کرد. این نگاه اگر هم اکنون جاری شود جریانی از امید و تفکر انتقادی ایجاد می کند. جریانی غایت گرا و فرآیندی که اسیر حوادث روزمره، استرس ها و اضطرارها نشود، ولوله ای در جان جوانان می اندازد. جوان ما اگر در معرض این تفکر قرار گیرد، آن وقت به مسئولیت های خود پی می برد و امیدش زیاد می شود.